آوردن غذای سالم به توده ها، یک بار تحویل در یک زمان

به عنوان کودکی که در دهه 90 در حومه مینیاپولیس بزرگ می شد، کمد آشپزخانه نیک گرین شبیه کمد آشپزخانه دوستانش نبود. نه تنقلات شور، نه غلات شیرین، نه نوشابه وجود داشت. حتی Honey Nut Cheerios هم پر حرف بود.

مادر او که عضوی از یک خانواده بزرگ مکزیکی آمریکایی بود، دیده بود که چگونه رژیم غذایی مدرن منجر به مشکلات سلامتی بسیاری برای بستگانش شد و تصمیم گرفت فرزندانش را با غذاهای کم فرآوری شده بزرگ کند.

آقای. گرین گفت که محرومیت از شیرینی‌ها و تنقلات سنتی ناامیدکننده بود – و وقتی فرصت پیدا کرد به آشپزخانه دوستانش حمله کرد – اما در نهایت از رژیم غذایی سخت در اوایل زندگی سپاسگزار بود و معتقد بود که این رژیم به او عادت‌های خوب و سلامتی می‌دهد.

همچنین به آقای سبز پایه یک ایده میلیارد دلاری.

پس از فارغ التحصیلی از کالج هاروارد، برای مدت کوتاهی برای McKinsey & Company کار کرد و یک شرکت آماده سازی آزمون را که او تأسیس کرد، به فروش رساند. گرین با چند کارآفرین همفکر دیگر همکاری کرد تا Thrive Market را راه اندازی کند، یک بازار آنلاین برای مواد غذایی سالم و سازگار با محیط زیست و کالاهای خانگی، در سال 2013.

امروزه، Thrive که هنوز به صورت خصوصی برگزار می شود، بیش از یک میلیون عضو دارد که 60 دلار در سال برای امتیاز سفارش خمیر نخود، محصولات پاک کننده گیاهی و شراب ارگانیک می پردازند.

این مصاحبه برای وضوح، فشرده و ویرایش شده است.


دوران کودکی شما و رژیم غذایی خانواده شما چگونه بوده است؟

من در مینه سوتا از طبقه متوسط ​​بزرگ شدم. آن دوران نه فقط هرم غذایی با نان در ته آن، بلکه دوران غذای ناسالم غنی شده، بطری های دو لیتری نوشابه سر میز شام، از این جور چیزها بود. و من خانواده بسیار متفاوتی داشتم. مادر من از یک خانواده بزرگ مکزیکی آمریکایی بود. و اعضای خانواده را دید که با دیابت، چاقی، بیماری قلبی و سرطان دست و پنجه نرم می کردند.

او واقعاً وسواس زیادی داشت که این مسیر را برای خانواده ما تغییر دهد، و من دیدم که او برای انجام این کار چقدر سخت کار می کرد. یک خرده فروش سالم در آن نزدیکی وجود نداشت. بنابراین ما آن خانه عجیب و غریب در بلوک بودیم که نه غلات قندی داشت، نه تنقلات خوب، نه نوشابه.

به عنوان یک کودک و نوجوان، آیا این شما را دیوانه نمی کرد؟

آره من اگر به خانه یکی از دوستان می رفتم، کل پرخور بودم.

آیا از همان ابتدا به طور حرفه ای روی غذا متمرکز بودید؟

یک دوره ای بود که از خانه بیرون آمدم که قطعاً روی آن تمرکز نداشتم. من سال های دانشگاهم را خیلی سالم نمی دانم. اما وقتی به 20 سالگی رسیدم و کار سختی را شروع کردم، بسیار متوجه شدم که رژیم غذایی و ورزش چقدر در توانایی من برای حفظ این سرعت تفاوت ایجاد کرده است. من در سال 2007 Paleo را انجام می دادم قبل از اینکه یک چیز باشد. روزه بودم

بزرگترین اشتباه حرفه ای که تا به حال مرتکب شده اید چیست و چه چیزی از آن یاد گرفتید؟

بزرگترین اشتباه حرفه ای که تا به حال مرتکب شدم در واقع تابستانی بود که تصمیم گرفتم شغل واقعی پیدا کنم. بعد از سال تحصیلی من در هاروارد، همه مشغول مشاوره یا بانکداری سرمایه گذاری بودند، و من تصمیم گرفتم که من هم باید این کار را انجام دهم. بنابراین تابستان را در مک کینزی گذراندم و مردم شگفت‌انگیز بودند. کار جالبی بود، اما به من الهام بخش کارآفرینی نشد. بنابراین در واقع این اشتباه بود که مسیر من را بیشتر از همه روشن کرد، زیرا اگر می توانستم به جایی بروم که دارای شجره نامه بود، مردم شگفت انگیزی داشت و از نظر فکری محرک بود و هنوز هم مرا پر نمی کرد، می دانستم که باید شروع کنم. چیزی خودم

وقتی همه گیری همه گیر شد چه اتفاقی افتاد؟ بسیاری از مشاغل از صخره سقوط کردند.

مرحله حاد همه گیری یک لحظه واقعا منحصر به فرد بود. شما از برخی از افرادی که به سلامت خود فکر می کنند، به همه افرادی که به سلامت فکر می کنند تبدیل شده اید. شما از برخی افرادی که به صورت آنلاین خرید می کنند به همه خریدهای آنلاین تبدیل شده اید. بنابراین ما مجبور شدیم با مقیاس بندی پاسخ دهیم.

یکی از چالش‌های بزرگ در ابتدا این بود که چگونه می‌توانیم مراکز اجرایی و کارگران خود را ایمن نگه داریم؟ دو سوم کارمندان ما در آن مراکز تکمیل هستند و آنها واقعاً قهرمانان آن مرحله حاد بودند.

فراتر از همه دیوانگی‌های آن مرحله حاد، همه‌گیری روندهای سکولاری را که قبلاً به عنوان یک تجارت روی آن شرط بندی می‌کردیم تسریع کرده است. مردم امروز از لحاظ اجتماعی هماهنگ ترند و بیشتر بر محیط زیست متمرکز هستند و نسبت به دو سال پیش بیشتر از سلامتی آگاه هستند. و سپس تجارت الکترونیک. ما دو سال است که مردم بیشتر و بیشتر در جهت خرید آنلاین عادت کرده اند. و من فکر می کنم بسیاری از این رفتار گیر کرده است.

فکر می‌کنید بزرگترین مانع بر سر راه داشتن مردم به تغذیه سالم این روزها در آمریکا چیست؟

موانع متعددی وجود دارد. یکی فقط هزینه است. محصولات ارگانیک و طبیعی معمولا قیمت بالایی دارند. دیگری جغرافیا است. نیمی از آمریکایی ها در فاصله رانندگی با یک خرده فروش سالم زندگی نمی کنند. اما من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین آنها موانع عاطفی بیشتر است. از کجا آغاز کنم؟ آیا می توانم به این محصولات اعتماد کنم؟ طاقت فرسا است. این ترسناک است. اگر به آمازون بروید و کره بادام را جستجو کنید، 9000 نتیجه پیدا خواهید کرد. با آن کجا بروم؟

ما می خواهیم هر یک از موانع زندگی آگاهانه را از بین ببریم. ما می خواهیم آن را مقرون به صرفه کنیم. ما همچنین می خواهیم آن را واقعاً آسان و واقعاً یکپارچه کنیم.

تعجب می کنم که به صنعت فست فود و بازاریابی بی وقفه مواد غذایی ناسالم اشاره نکردید.

ببین، اونجا میشه. اینها مشاغل بزرگی هستند که پول زیادی دارند و می توانند بر امواج رادیویی تسلط پیدا کنند. چیزی که برای من دلگرم کننده است این است که به رغم آن، شما این تغییر نگرش را دارید. شما افراد بیشتری دارید که مایل به سلامتی هستند و افراد بیشتری نسبت به مسائل اجتماعی و زیست محیطی آگاه تر می شوند. و این بیداری چیزی نیست که فقط در سواحل یا فقط با مصرف کنندگان مرفه باشد.

آیا از هر نوع پویایی حزبی یا سیاسی در میان اعضای خود مطلع هستید؟

راستش این برای ما مهم نیست. من فکر می کنم که سالم بودن فراتر از خطوط سیاسی است. همه می‌خواهند خانواده‌ها، جوامعشان بهتر عمل کنند. و دلایلی که ما به اعضای خود اجازه می دهیم از طریق آنها خرید کنند نیز از سیاست فراتر می روند. برخی، مانند محلی، خانوادگی، و کوشر، حتی به طور سنتی با ارزش‌های محافظه‌کارانه‌تر مرتبط هستند. ما در مورد خودمان به عنوان یک پلت فرم واقعاً فکر می کنیم. این در مورد تحمیل ارزش های سیاسی ما یا ارائه خدمات به یک نوع گروه نیست. این در مورد اجازه دادن به مردم با دلارهایشان برای چیزی است که بیشتر به آن اهمیت می دهند.

شما در حدود 20 ماه گذشته تعداد زیادی استخدام کرده اید، و این یک شرکت ماموریت محور است. چگونه مطمئن می شوید که افراد مناسب را جذب می کنید در حالی که واقعاً نمی توانید آنها را ملاقات کنید؟

این واقعاً مهم است که افراد مناسب را در مراکز تحقق ما جذب کنیم. ما به دنبال این نیستیم که یک در گردان باشیم. ما می خواهیم کار طولانی مدت ارائه دهیم و این به معنای ارائه دستمزد خوب، اما همچنین مزایای خوب، فرصتی برای کسب عدالت، فرهنگی است که در آن احساس احترام و ارزش داشته باشند. من فکر می‌کنم که این واقعاً برای مشاغل معمولی مرکز تحقق منحصربه‌فرد است، و به ما مزیت بزرگی در جذب افراد واقعاً با استعدادی می‌دهد که واقعاً به هم متصل هستند و برای ما سخت کار می‌کنند و در کنار هم هستند.

در مورد اینکه چطور کسی را استخدام می کنید وقتی قرار نیست شخصاً با او ملاقات کنید؟ فوق العاده سخته شما فقط از طریق ایمیل و Slack روابط ایجاد نمی کنید. و ما معتقدیم چیزی وجود دارد که واقعاً در حضور فیزیکی بسیار مهم است.

فکر می کنید یکی از بزرگترین تصورات غلط مردم در مورد اینکه چه چیزی باعث رهبری خوب امروزی می شود چیست؟

مردم احتمالاً بر اهمیت قاطعیت و اقدام بیش از حد تأکید می کنند. هر دو به عنوان یک رهبر بسیار مهم هستند. اما من فکر می کنم اغلب اوقات، گوش دادن و جستجوی دیدگاه ها به همان اندازه مهم است. من چندین اشتباه متواضعانه داشتم که مرتکب شدم، اکثر آنها به این دلیل بود که خیلی سریع حرکت می کردم و فکر می کردم که پاسخ آن را دارم. و زمانی که برای دریافت بازخورد وارد سازمان می‌شوم، همیشه شگفت‌زده می‌شوم، وقتی که به حرف‌های افرادتان گوش می‌دهید، چقدر بصیرت و چقدر دانش، درک و دیدگاه وجود دارد.

چگونه تئوری‌های توطئه ضد واکسن و ضد استبداد را در میان برخی از تأثیرگذاران سلامت توضیح می‌دهید؟ این از کجا می آید؟

من فکر می کنم این موضوع کمتر به سلامت و بیشتر به سیاست مربوط می شود. متأسفانه برخی از این موضوعات که باید در مورد سلامت فردی یا سلامت عمومی باشد، در سیاست پیچیده شده و به مسائل آزادی و فقط پویایی سیاسی تبدیل شده است. کل، می دانید، ماسک در مقابل. بدون ماسک، واکسن در مقابل بدون واکسن، واقعاً غم انگیز است که اینها مسائلی هستند که در آنها به کارآمدی و واقعیت ها نگاه نمی کنیم، و در عوض به وابستگی های سیاسی و قبیله گرایی نگاه می کنیم.

آیا آن «فروپاشی» اثر جرد دایموند در قفسه کتاب شماست؟

آره من آن را مانند یک دهه پیش خواندم، و فکر می کنم دوباره مرتبط است.

در چه زمینه خاصی؟ فروپاشی محیط زیست؟ یا مثلاً به وضعیت دموکراسی ما فکر می کنید؟

همه موارد فوق. نه اینکه بگوییم ما در هر یک از این ابعاد در لبه پرتگاه هستیم، اما فکر می‌کنم این یادآوری است که چیزهایی که به نظر می‌رسند می‌توانند برای همیشه ادامه داشته باشند، لزوماً ادامه ندارند. من فکر می کنم که ما شاهد برخی از این موارد هستیم که در کشور ما از نظر سیاسی پیش رفته است. من فکر می کنم که ما قطعاً آن را با تهدیدهایی برای محیط زیست می بینیم.

Patrick Hodges

کاوشگر دوستانه استاد موسیقی مغرور. درونگرای افراطی کارشناس سفر. نویسنده. متعصب غذای بی عذرخواهی

تماس با ما
محتوای این سایت از منابع مختلف اینترنتی جمع‌آوری و با استفاده از الگوریتم‌های هوش مصنوعی پردازش می‌شود، اما ما از استفاده از آن تشویق نمی‌کنیم.