مسابقه بدون توقف و دور دنیا گلدن گلوب به پرچمی از “قایقرانی یکپارچهسازی با سیستمعامل” یا “قایقرانی مانند سال 1968” تبدیل شده است. شرکتکنندگان در این مسابقه که در Les Sable d’Olonne فرانسه آغاز و پایان مییابد، باید به تنهایی با قایقهای کوچک حرکت کنند و تنها از فناوریهای قبل از دهه 1960 استفاده کنند – بدون ارتباط ماهوارهای، خلبان خودکار، تلفن همراه یا رادار. مسیرها با استفاده از ناوبری آسمانی و یک سکسانت ترسیم می شوند.
قهرمان امسال کرستن نویشفر 40 ساله بود که پس از 235 روز در دریا با قایق بادبانی کیپ جورج 36 فوتی خود، پس از 235 روز در دریا، اولین زنی شد که مسابقه را کامل کرد و پیروز شد.
غرفه خانم نویشفر به سرعت بیان می کند که شخصیت بودن هرگز هدف نبود.
او گفت: “من واقعاً می خواستم برنده شوم، اما نه به این دلیل که یک زن هستم، یا به این دلیل که می خواستم به عنوان اولین زن رکورد بزنم.” “من می خواستم به عنوان یک ملوان و به عنوان یک برابر در آنجا باشم.”
دستاوردهای او – نه تنها تکمیل و برنده شدن در مسابقه، بلکه همچنین نجات یک ملوان همکار – مطمئناً نویدبخش ارتقای شهرت او است. گلدن گلوب، که در سال 1968 آغاز به کار کرد، در فرهنگ ملوانان بزرگ به نظر می رسد – بیشتر مسابقات در عرض های جغرافیایی بالای اقیانوس جنوبی، بین آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی، در اطراف دماغه امید خوب و کیپ هورن، منطقه ای برگزار می شود. معروف به تنبیه بادها و امواج بلند. از این مسابقه به درستی به عنوان “سفر برای دیوانگان” یاد شده است.
بزرگ شدن در پرتوریا، آفریقای جنوبی، خانم. نوشافر همیشه به فضای باز و تجربیات حماسی کشیده می شد.
او درباره کاوشگران معروف قطبی قرن بیستم گفت: «من عاشق خواندن شرح ماجراها بودم – اسکات و شاکلتون و آموندسن. مطمئناً این بذر را در ذهن من کاشت.
پس از دوچرخه سواری انفرادی از اروپا به آفریقای جنوبی در 22 سالگی، خانم. نوشافر خدمه قایق های بادبانی را به دنبال مجوز کاپیتان خود آغاز کرد و بعداً در رأس آن، گروه های تحقیقاتی و فیلمبرداری را در اطراف شبه جزیره قطب جنوب و جزایر جورجیا جنوبی و فالکلند کشتیرانی کرد. او در آمادهسازی برای گلدن گلوب، اولین مسابقهاش، Minnehaha را در کانادا خریداری و بازسازی کرد، سپس قایق را به صورت انفرادی به آفریقای جنوبی و فرانسه برای شروع مسابقه برد.
اماس. نویشفر اخیراً در مورد این سفر، چالش های رکود – منطقه ای در نزدیکی استوا که توسط بادهای خفیف گرفتار شده است – و امکان دور زدن دیگر صحبت کرد. برای وضوح این گفتگو فشرده و ویرایش شده است.
علیرغم همه تجربه و آمادگی شما، آیا درجات بیشتری از ارعاب در اطراف این مسابقه وجود داشت؟
من قطعاً لحظاتی داشتم که فکر می کردم: “این می تواند بسیار ترسناک باشد.” قبل از مسابقه، در پورت الیزابت که به شهر بادگیر معروف است، به دیدن پدر و مادرم می رفتم و شبی بود که واقعا باد می آمد. بدون هیچ خطری روی تختم در خانه دراز کشیده بودم، اما صدای خم شدن درختان را می شنیدم. داشتم فکر میکردم، “خب، در اقیانوس جنوبی، بادهایی بسیار قویتر از این بادها و در یک قایق 36 فوتی را تجربه خواهید کرد.”
آیا لحظاتی داشتید که به طور فعال ترسیدید یا به سادگی ناامید شدید؟
من کردم. اما از قضا، آن لحظات به دلیل هوای سنگین نبود، بلکه به دلیل فقدان کامل باد بود. من در بهترین بخش از دو هفته در جنوب استوا گیر کردم. اغلب دریانوردان می گویند که سخت ترین لحظات، آرامش است، زیرا زمانی که هوای سنگین را تجربه می کنید، چیزی دارید که شما را مشغول کند. مقداری آدرنالین وجود دارد. وقتی اصلاً باد ندارید، فوق العاده خسته کننده است.
خسته شدی یا تنها شدی؟ فکر میکنم در دورههای آرام چالشبرانگیزتر بود، اما به طور کلی، تنها ماندن طولانی است.
اغلب حوصله ام سر نمی رفت. مطمئن شدم که مطالب زیادی برای مطالعه برداشته ام. این تنها راه فرار ذهنی است. شما یک کتاب می خوانید و فقط خود را در دنیای هر آنچه این کتاب توصیف می کند غوطه ور می کنید. و همیشه چیزی برای تعمیر در قایق وجود دارد. مواقعی بود که دوست داشتم با یکی از دوستانم صحبت کنم و بشنوم که به من می گویند ادامه بده. هشت ماه زمان بسیار طولانی برای حضور در یک مکان است – شما در حال حرکت هستید، اما مکانی که در آن هستید یکسان است. در شرایط کسادی، من برای شناهای خوب می روم، که به من کمک می کند کمی استرس را کاهش دهم.
آیا چیزی بود که در سفر خوردید و خوشحال باشید که دیگر هرگز نخورید؟
رشته فرنگی دو دقیقه ای. آنها برای شروع آنقدرها عالی نیستند، اما بعد از چند ماه، تقریباً می توانم طعم پلاستیکی لفاف را بچشم.
لحظات مهم سفر را چگونه رقم زدید؟
من یک لیوان شراب یا شاید کمی رم می خورم. آن مراسم بسیار مهم بود. به طور کلی برای من بسیار مهم بود که نقاط عطف تعیین کنم و فقط روی پایان مسابقه تمرکز نکنم.
با نزدیک شدن به پایان چه احساسی داشتید؟
وقتی کیپ هورن را دور زدم نوعی غم وجود داشت. احساس تلاش برای صعود به یک کوه بود: این قله است و از اینجا به بعد پایین آمدن است. شادی و شادی و آسودگی بود. اما این یک سبک زندگی شده بود و به زودی تمام می شد. در مورد رسیدن به جایی که انتظار داشتم کمی ترس داشتم. لحظاتی داشتم که فکر میکردم، «میدانی، من هنوز مقدار زیادی غذا و آب دارم. من هنوز دارم از خودم لذت می برم.” من مشکلی برای ادامه کشتی ندارم.
آینده برای شما و مینه هاا چیست؟
این سوالی است که هنوز نتوانسته ام به آن پاسخ دهم. من از سال 2019 تمرکز و انرژی زیادی روی مسابقه گلدن گلوب گذاشته ام. و اکنون همه چیز به یک پایان ناگهانی رسیده است. من مینه هاها را با بدهی خریدم و همیشه قصد داشتم بعد از مسابقه او را بفروشم. اما سخت است زیرا من کارهای زیادی با این قایق انجام داده ام. من می خواهم یک سفر کوچک انجام دهم تا کمی تعطیل شوم، و احتمالاً برای هضم این تجربه شگفت انگیز کمی استراحت خواهم کرد.
چه ماجراجوییها یا مقصدهایی، زمینی یا دریایی، در فهرست مکانهای شما قرار دارند؟
من دوست دارم در کشور خودم آفریقای جنوبی، به ویژه ترانسکی، یا کیپ شرقی وقت بگذرانم – این مکانی است که برای من فقط بهشت است. من می خواهم به زبان مسلط باشم، خوسا. من دوست دارم به قطب جنوب و جزایر فالکلند برگردم. مکانهای زیادی وجود دارد که من بودهام، اما باز هم مکانهای زیادی وجود دارد که هرگز کاوش نکردهام. هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن در این زندگی وجود دارد. و فکر میکنم در مرحلهای، اگرچه نه به این زودی، ممکن است بخواهم دور زدن دیگری را انجام دهم. کاملاً متفاوت خواهد بود، زیرا دریاها برای همیشه در حال تغییر هستند.
سفر نیویورک تایمز را دنبال کنیددهاینستاگرام سوگندبرای خبرنامه هفتگی اعزام سفر ما ثبت نام کنید برای دریافت نکات تخصصی در مورد سفر هوشمندانه و الهام بخش برای تعطیلات بعدی خود. رویای یک فرار در آینده یا فقط سفر با صندلی راحتی؟ ما را بررسی کنید52 مکان برای رفتن در سال 2023.